کد مطلب:140498 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:106
فرمان عمر بن سعد ملعون به قطع سرهای شهداء
پس از سپری شدن شب پرغم و اندوه یازدهم و دمیدن سفیده صبح از افق ابن سعد ملعون سر از خواب مرگ برداشت و به منظور چند كار در زمین كربلاء تا بعد از ظهر توقف نمود و سپس عصر آن روز بطرف كوفه حركت كرد چند كار مزبور عبارت بودند از:
الف: قطع كردن و بریدن سرهای شهداء و تقسیم نمودن آنها بین رؤسای قبائل كه شرحش عنقریب خواهد آمد
ب: دفن كردن اجساد خبیثه و ابدان كشتگان خود
ج: اسب تاختن بر ابدان مطهر شهداء و پایمال كردن آنها
اما شرح بریدن سرهای شهداء: در كتاب لهوف می نویسد:
عمر سعد شمر كافر را با قیس بن اشعث و عمرو بن حجاج طلب كرد و گفت این سرها را به كوفه برده و به نظر امیر زمان ابن زیاد برسانید.
رؤساء قبائل و امیران طوائف به صدا درآمدند هر قبیله ای را رئیسی بود بنزد عمر سعد اظهار نمودند كه ما را به این خدمت مفتخر نما تا در نزد ابن زیاد تقربی حاصل كنیم و آبرو پیدا نمائیم.
پسر سعد خواهش آن گروه كافر را قبول كرد و سرها را بین ایشان تقسیم كرد، به نوشته محمد بن ابیطالب موسوی هفتاد و هشت سر در میان قبائل تقسیم نمود تا بواسطه آن نزد پسر زیاد تقرب پیدا كنند.
سیزده سر به قبیله كنده داده شد كه رئیس ایشان قیس بن اشعث بود و دوازده سر به طائفه هوازن دادند كه رئیس آنها شمر بن ذی الجوشن بود و هفده سر به بنی تمیم دادند و به قبائل دیگر هر كدام سیزده سر داده شد و آنها سرها را به نیزه زده و به جانب كوفه خراب حركت كردند.
و اما شرح دفن اجساد خبیثه كفار كوفه و شام: مرحوم قزوینی در ریاض القدس می نویسد:
پسر سعد فرمان داد كه كشتگانشان را جمع كرده و سپس بر آنها نماز گذارده و بعد آنها را در خاك دفن نمودند و در كتب مقاتل آمده است كه جمعی از قبیله بنی ریاح كه حر از آن قبیله بود نزد عمر بن سعد آمده از او خواهش كردند كه چون حر با ایشان خویش است اذن دهد تا او را به خاك سپارند.
ابن سعد اذن داد و آنها بدن آن بزرگوار را دفن نمودند.
و اما اسب تاختن بر ابدان مطهر:
مرحوم صدر قزوینی می نویسد: در روایتی آمده كه از حضرت امام صادق پرسیدند جهت آنكه عمر سعد شهداء آل محمد علیهم السلام را بخاك نسپرد چه بود؟
حضرت فرمودند: دو جهت داشت:
الف: آنكه بگذارند سباع و درندگان این بدن ها را بخورند كه اثری از آنها باقی نباشد.
ب: آنكه می گفت اینها خارجی هستند و دین ندارند.
و در خبر دیگر است كه علیا مجلله حضرت زینب سلام الله علیها به واسطه فضه خاتون به پسر سعد ملعون پیغام داد كه ما راضی نیستیم شما كشتگان ما را به خاك بسپارید بلكه اذن بده ما زنها خود این كشتگان را دفن كنیم.
عمر سعد حرامزاده جواب داد: این حكم از برای كشتگان ما آمده است اما از برای كشته های شما حكم رسیده كه الآن باید اسبها را بر اجساد ایشان بتازیم و آنها را پایمال كنیم.
الف: قطع كردن و بریدن سرهای شهداء و تقسیم نمودن آنها بین رؤسای قبائل كه شرحش عنقریب خواهد آمد
ب: دفن كردن اجساد خبیثه و ابدان كشتگان خود
ج: اسب تاختن بر ابدان مطهر شهداء و پایمال كردن آنها
اما شرح بریدن سرهای شهداء: در كتاب لهوف می نویسد:
عمر سعد شمر كافر را با قیس بن اشعث و عمرو بن حجاج طلب كرد و گفت این سرها را به كوفه برده و به نظر امیر زمان ابن زیاد برسانید.
رؤساء قبائل و امیران طوائف به صدا درآمدند هر قبیله ای را رئیسی بود بنزد عمر سعد اظهار نمودند كه ما را به این خدمت مفتخر نما تا در نزد ابن زیاد تقربی حاصل كنیم و آبرو پیدا نمائیم.
پسر سعد خواهش آن گروه كافر را قبول كرد و سرها را بین ایشان تقسیم كرد، به نوشته محمد بن ابیطالب موسوی هفتاد و هشت سر در میان قبائل تقسیم نمود تا بواسطه آن نزد پسر زیاد تقرب پیدا كنند.
سیزده سر به قبیله كنده داده شد كه رئیس ایشان قیس بن اشعث بود و دوازده سر به طائفه هوازن دادند كه رئیس آنها شمر بن ذی الجوشن بود و هفده سر به بنی تمیم دادند و به قبائل دیگر هر كدام سیزده سر داده شد و آنها سرها را به نیزه زده و به جانب كوفه خراب حركت كردند.
و اما شرح دفن اجساد خبیثه كفار كوفه و شام: مرحوم قزوینی در ریاض القدس می نویسد:
پسر سعد فرمان داد كه كشتگانشان را جمع كرده و سپس بر آنها نماز گذارده و بعد آنها را در خاك دفن نمودند و در كتب مقاتل آمده است كه جمعی از قبیله بنی ریاح كه حر از آن قبیله بود نزد عمر بن سعد آمده از او خواهش كردند كه چون حر با ایشان خویش است اذن دهد تا او را به خاك سپارند.
ابن سعد اذن داد و آنها بدن آن بزرگوار را دفن نمودند.
و اما اسب تاختن بر ابدان مطهر:
مرحوم صدر قزوینی می نویسد: در روایتی آمده كه از حضرت امام صادق پرسیدند جهت آنكه عمر سعد شهداء آل محمد علیهم السلام را بخاك نسپرد چه بود؟
حضرت فرمودند: دو جهت داشت:
الف: آنكه بگذارند سباع و درندگان این بدن ها را بخورند كه اثری از آنها باقی نباشد.
ب: آنكه می گفت اینها خارجی هستند و دین ندارند.
و در خبر دیگر است كه علیا مجلله حضرت زینب سلام الله علیها به واسطه فضه خاتون به پسر سعد ملعون پیغام داد كه ما راضی نیستیم شما كشتگان ما را به خاك بسپارید بلكه اذن بده ما زنها خود این كشتگان را دفن كنیم.
عمر سعد حرامزاده جواب داد: این حكم از برای كشتگان ما آمده است اما از برای كشته های شما حكم رسیده كه الآن باید اسبها را بر اجساد ایشان بتازیم و آنها را پایمال كنیم.